امیرحسین ثابتی در وبلاگ "دستنوشتههای یک دانشجو" نوشت:
دوستی به نقل از بزرگی نقل می کرد: خداوند هر کس را با شعارها و ادعاهایش، آزمایش می کند. اگر فرد از آن امتحان سربلند بیرون آمد که هیچ، اما اگر شکست خورد ...
سید محمد خاتمی با شعار "آزادی" حاکمیت را در دست گرفت؛ اما سال 83 وقتی در دانشگاه تهران چند نفر از هواداران دیروزش در دفتر تحکیم به وی اعتراض کردند، گفت: "کاری نکنید که بگویم از سالن بیرونتان کنند، آدم باشید."
میرحسین موسوی با شعار "دروغ ممنوع" و "قانون گرایی" وارد عرصه انتخابات شد، اما بعد از انتخابات بزرگترین دروغ ها را گفت، در مراسم ختم آدم زنده شرکت کرد و قانونی در کشور باقی نماند که توسط وی زیر سوال نرود.
هاشمی رفسنجانی یک عمر شعار یاری امام و انقلاب را سر داد، اما رفتارها و مواضعش نشان داد چگونه عمل می کند. امام برای نوه خود (سید حسین) نیز مصونیت قائل نبود اما مهدی هم چنان رفته به انگلیس تا دکترایش را بگیرد ...!
مهدی کروبی که همه افتخار خود را در متعادل بودنش و مرزبندی با عناصر تندرو و ساختار شکن اصلاحات می دانست و حتی در دوران ریاست بر مجلس ششم تا حدی این کار را انجام داده بود، به فاصله چند سال آنقدر به دام افراط و تفریط افتاد تا مسعود رجوی ملعون از او تقدیر کرد.
و این روزها ...
احمدی نژاد که با شعار "مبارزه با فساد" سر کار آمد، گلچینی از متهمان رنگارنگ را به گرد خود جمع کرده؛ و مشخص نیست از کجای عدالتخواهی و مبارزه با فساد، بکارگیری افرادی مثل مرتضوی در دولت استخراج می شود؟ مرتضوی متهم باشد یا نباشد مهم نیست، در دادگاه محکوم شود یا نشود مهم نیست، مهم آن است که هیچ گاه از جنس و هم گفتمان با سوم تیر نبوده و نیست. هنوز به یاد داریم سالهای اولیه دولت نهم را، آن روزهایی که دکتر بیرحمانه و به حق بر مفسدین می تاخت و آنهایی که سنگ اندازی می کردند ...
از آن طرف مدعیان ولایتمداری در مجلس که از قضای روزگار همیشه به همه منابع آگاه و نظرات مخفی رهبر انقلاب نیز آگاه هستند، غوغا کرده اند! مشخص نیست مخاطب این جملات صریح ایشان چه کسی است؟
"يك نفرى متهم به يك معنائى ميشود؛ قوهى قضائيه وظيفه دارد از راههائى كه قانون معين كرده، برود تحقيق كند، تفحص كند و مشخص كند كه اين اتهام وارد است يا وارد نيست. صرف متهم شدن كه جرم نيست. به هر كسى ممكن است يك اتهامى وارد شود. تا وقتى كه از طريق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بيرون قوه، نه در تريبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، كسى حق ندارد آبروى يك مسلمانى را ببرد؛... تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبايستى كسى را در معرض قرار داد؛ ... مگر يك موارد خاص؛ ... حتّى اگر چنانچه فرض كنيم يك نفرى جرمى هم كرده است، اين جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، اين شخص به مجازات محكوم هم شده است - فرض كنيد رفته زندان - چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر كنيم تا بچهى اين آدم كه دارد مدرسه ميرود، ديگر رويش نشود مدرسه برود؟"
آقای نادران و تیم استیضاح کننده وزیر کار مانند توکلی، زاکانی، فدایی، سروری، الهیان و ... چرا فکر میکنند مخاطب رهبر انقلاب نیستند؟ آیا غیر از این است که قبل از برگزاری دادگاه، بارها اسم مرتضوی را با اتهامات مختلف بیان کردند؟ (ارادتی به مرتضوی ندارم و از او دفاع نمیکنم، نوع برخوردها مورد اشاره است)
و در آخرین مورد قالیباف را نباید از قلم انداخت! خلبانی که عمری است که ادعای کارآمدی دارد؛ دوست دارد بهترین شهردار جهان باشد، دوست دارد رییس جمهور بعدی باشد، کلا خیلی چیزها را دوست دارد اما یک نصف روز باران بهاری برایش کافی است ...!
خدا دست همه مان را بگیرد ...
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : نقش خاتمی, موسوی, هاشمی, قالیباف, احمدی نژاد, سنت های لایتغیر الهی, امیرحسین ثابتی, دستنوشتههای یک دانشجو, ,